فریادرفتن
من اینجا هستم
مرا می بینی؟
کنار قایق های باغ
جفتِ سرو بلند کوچه
کنار فریاد رود
مرا می بینی؟
صدایم را می شنوی؟
انگار من هنوز همان هیچ در هیچِ قدیمی ام
تو هنوز سوار قایق رفتن ها و ندیدن ها
در مسیرِ انکارِ من
در کشاکش بادبان های پیچیده
در نسیم رفتن
مرا نمی بینی و و می روی
من کنار رودِ بودن
هنوز منتظر تائید توام
چشم انتظار یک نگاه آشنا
افسوس قایقِ انکار تو
هنوز رفتن را فریاد می کند
زهرا - الف